سفارش تبلیغ
علی - مهاجر
سفارش تبلیغ
علی - مهاجر
به زشتى یاد کردن مردمان پشت سر آنان ، سلاحى است براى مرد ناتوان . [نهج البلاغه]

خاطرات حاج عیسى جعفرى خدمتگزار 65 ساله بیت امام (س)

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سال 60 من مشغول کاسبى بودم که حاج احمد آقا به خواهرم که از زمان نجف و قبل از انقلاب خدمتکار امام بودند، مى‏گوید که به یک نفر خدمتکار نیاز دارند که شب و روز در خدمتشان باشند. خواهر مرا پیشنهاد مى‏کند، حاج احمد آقا از کار و شغل من مى‏پرسد که خواهر مى‏گوید کاسب است. پس از پرسش پیرامون کسب و کار من در گذشته و حال، آنوقت زنگ زدند که به من احتیاج دارند و گفتند بیایید جماران.

حاج احمد آقا جورى با من رفتار مى‏کرد که فراموش نشدنى است. اگر یک ساعت نبودم، بلافاصله سراغم را مى‏گرفت که حاج عیسى کجاست و روزهایى که برف مى‏آمد، من سحر پا مى‏شدم، راه را باز مى‏کردم، براى اینکه حضرت امام تشریف بیاورند داخل دفتر کارشان و تاصبح که برادران مى‏آمدند من راه را باز کرده بودم. یک روز برف را روفته بودم، حاج احمد آقا آمد و عبایى گران قیمت را روى دوش من انداخت و گفت، مواظب خودت باش که سرما نخورى، این صحبتها که مربوط به زمان حیات حضرت امام است و خاطرات زیادى است که فرصت نیست همه را تعریف کنم. اما بعد از رحلت‏حضرت امام، حاج احمد آقا به من تکلیف کردند که حاجى! اختیار دست‏خودت است، چنانچه دلت مى‏خواهد برو، و اگر مایلى بمان و من عرض کردم،اى آقا، کجا بروم. شما باید مرا بدست‏خود به خاک بسپارید. (گریه حاجى عیسى) از آن به بعد حاج احمد آقا سفارش کردند به تمام بچه‏ها که هواى حاج عیسى را داشته باشید و نگذارید کار زیاد انجام دهد. ایشان مرا آزاد گذاردند، اما من نمى‏توانستم قرار بگیرم. هر کارى که پیش مى‏آمد انجام مى‏دادم تا حدود بیست روز قبل در ماه مبارک رمضان سال 73ایشان به قم رفت. سه چهار روز در قم ماندند، وقتى که برگشتند، به ایشان گفتم، آقا جان، چرا اینقدر در آنجا ماندى، ما که دلمان تنگ مى‏شود و او گفت که دل ایشان هم تنگ مى‏شود و اضافه کرد که در قم کار واجبى داشته است. وقتى رفتم جلو تا چایى جلوى ایشان بگذارم، به دست من چسبید (گریه حاج عیسى) و من علت این کار را از ایشان پرسیدم، حاج احمد آقا گفت، مى‏خواهد دست مرا ببوسد. گفتم آقا جان! این چه کارى است گفتم من سمت غلامى شما را دارم، من نوکر شما هستم، من باید پاهاى شما را ببوسم (گریه حاج عیسى) . بارها مى‏شد که خبر مرگ خودش را به من مى‏داد و مى‏گفت، "حاج عیسى من مى‏میرم، مواظب خانواده ما باش (با گریه) ، گفتم آقا جان! خدا نکند، من شاهد فوت شما بشوم، دو سه روز دیگر گذشت و دوباره حاج احمد آقا به من گفت که شوخى نمى‏کند و خبر از مرگ خود داد. باز چند روز گذشت فرمود: "حاج عیسى من مى‏میرم مواظب على باش . . . (با گریه) . اینجا دیگر، من خیلى ناراحت‏شدم و گفتم آقا جان! همه ما مى‏میریم و آنکه نمیرد خداست، آنکه تغییر نپذیرد خداست. و به آرامى از خدمتشان مرخص شدم. این اواخر در را مى‏بست و کسى را اجازه نمى‏داد خدمتشان برسد ولى من چون کلید داشتم در را باز مى‏کردم و مزاحمش مى‏شدم و او مى‏فرمود: " ما حریف همه شدیم که وارد اتاق نشوند ولى حریف حاج عیسى نشدیم". تا روزى که این دنیا را وداع کردند، من روز قبل از آن ناهار برایشان بردم ولى پس از آن دیگر ایشان را ندیدم، این همان شبى بود که رئیس جمهور فیلیپین آمده بود و من از آن شب به بعد دیگر ایشان را ندیدم تا صبح که در حال بیمارى ایشان را دیدم که به بیمارستان مى‏برند.

 



 
نویسنده: علی |  پنج شنبه 86 خرداد 10  ساعت 8:32 عصر 

حُسن ختام

 

الا یا ایها الساقى! ز مـــى پُر ســــاز جامم را    

 که از جـــانم فــــرو ریزد، هواى ننگ و نامم را

از آن مى ریز در جـــامم کــه جانم را فنا سازد  

  برون سازد ز هستى، هسته نیرنگ و دامم را

از آن مى ده که جانم را  ز قید خود رها سازد   

  به خود گیـــرد زمـــــامم را، فرو ریزد مقامم را

از آن مى ده کــه در خلوتگـــــه رندان بیحرمت  

  به هم کــوبد سجودم را، به هم ریزد قیامم را

نبـــــودى در حـــریمِ قدسِ گلــــرویان میخــانه    

 که از هـــر روزنـــى  آیم، گلى گیرد لجامم را

روم در جـــرگه پیران از خــــــود بى‏خبر، شاید   

  برون ســـازند از جــانم، به مى افکار خامم را

تـــو اى پیــــک سبکباران دریــــاى عدم، از من  

  به دریادارِ آن وادى، رســـان مدح و سلامم را

به ســـاغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه  

    به پیرِ صومعه بــــرگو: ببین حُسن ختــامم را

                                                                                                امام خمینی (ره)

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم. و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم.

 

-----------------------------------------------------------

در آستانه عروج ملکوتی و سبکبالانه عزیز دلها حضرت آیت الله خمینی، یاد ونام این بزرگ مرد تاریخ ایران را گرامی میداریم و آرزو داریم که روح عزیزش با اهل بیت عصمت و طهارت محشور شود.

(انشاءالله)



 
نویسنده: علی |  چهارشنبه 86 خرداد 9  ساعت 10:51 عصر 

در مصیبت حضرت فاطمة

 

الإمامُ علیٌّ علیه السلام عِ نـدَ دَفـنِ فـاطِمَةَ علیها السلام : السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّه عَنّی وَعَن اِبنَتِکَ النّازِلَةِ فی جِوارِکَ وَالسَّریعَةِ اللَّحاقِ بِکَ . قَلَّ یا رَسولَ اللّه عَن صَفیَّتِکَ صَبری ، وَرَقَّ عَنها تَجَلُّدی ؛ إلاّ أنَّ لی فی التَّأسّی بِعَظیمِ فُرقَتِکَ وَفادِحِ مُصیبَتِکَ مَوضِعَ تَعَزٍّ . فَلَقَد وَسَّدتُکَ فی مَلحودَةِ قَبرِکَ ، وَفاضَت بَینَ نَحری وَصَدری نَفسُکَ . فَإنّا للّه ِ وَإنّا إلَیهِ راجِعونَ . فَلَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعَةُ ، وَأُخِذَتِ الرَّهینَةُ . أمّا حُزنی فَسَرمَدٌ ، وَأمّا لَیلی فَمُسَهَّدٌ إلى أن یَختارَ اللّه ُ لی دارَکَ الَّتی أنتَ بِها مُقیمٌ . وَسَتُنَبِّئُکَ ابنَتُکَ بِتَضافُرِ أُمَّتِکَ عَلى هَضمِها فَأحفِها السؤالَ وَاستَخبِرها الحالَ . هذا وَلَم یَطُلِ العَهدُ وَلَم یَخلُ مِنکَ الذِّکرُ . وَالسَّلامُ عَلَیکُما سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَلا سَئِمٍ . فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ ، وَإن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّه ُ الصّابِرینَ

 

امام على علیه السلام ـ در هنگام خاکسپارى فاطمه علیها السلام ـ : سلام بر تو اى رسول خدا ! از من و دخترت ، که در کنارت آرمیده و زودتر (از دیگران) به تو رسیده. اى رسول خدا، از جدایى دردانه دخترت صبرم لبریز گشته و تاب توان از کفم رفته است . اما ، یادآورى فراق جانگداز تو و مصیبت بزرگ از دست رفتن تو در این هنگام ، مایه تسلاّى من است ؛ زیرا هرگز از یاد نمى برم آن لحظاتى را که سرت به سینه من بود و در آغوش من جان دادى و من با دست خود سر تو را بر سنگ آرامگاهت نهادم . همه ما از آن خداییم و همگى به سوى او باز مى گردیم . اینک امانتى (که به من سپرده بودى) بازگردانیده شد و گروگان دریافت شد . امّا از این پس ، اندوه من (از غم فراق شما) همیشگى خواهد بود و شبهایم به بیدارى خواهد گذشت ، تا آن گاه که خداوند سرایى را که تو در آنى ، برایم برگزیند . بزودى دخترت تو را از ستمها و حق کشیهایى که امتت ، همداستان ، در حقّ او روا داشتند ، آگاه خواهد ساخت . همه وقایع را از او بپرس و اخبار اوضاع و احوال را از وى جویا شو . این ستمها در حالى شد که هنوز از رفتن تو مدتى نگذشته ، و یادت از میان نرفته بود . بدرودتان باد ، بدرودى وداع گونه ، نه از سر نفرت و بیزارى . پس ، اگر از نزد شما بروم ، به سبب ملال و بى علاقگى نیست و چنانچه بمانم ، نه از آن روست که به آنچه خداوند به شکیبایان وعده داده است ، بدگمانم



 
نویسنده: علی |  چهارشنبه 86 خرداد 9  ساعت 5:3 عصر 
    شفاعت

شفاعت حضرت زهرا در محشر

 

مسأله شفاعت، چیزى است که ریشه‏ى قرآنى و حدیثى داشته و ضرورت مذهب به حساب مى‏آید. بنابراین، یکى از شفعاى روز قیامت- آن هم در حد وسیع- حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام مى‏باشد که در اینجا توجه شما را به مضمون دو حدیث که از طریق حضرت سلمان و جابر جعفى آمده است جلب مى‏کنم:
روزى سلمان به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله خدا گفت: اى مولاى من! تو را سوگند به خدا، از عظمت فاطمه علیه‏السلام در روز قیامت تعریفى بفرمایید.
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله با تبسم رو به سلمان کرد و فرمود: سوگند به آن آفریدگارى که جانم در دست اوست، فاطمه علیهاالسلام را در آن روز بر ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشت سوار مى‏کنند، جبرئیل و میکائیل به ترتیب از راست و چپ او حرکت مى‏نمایند. امیرالمؤمنین پیشاپیش و حسن و حسین از پشت سر، وى را همراهى مى‏کنند، تا بدین طریق فاطمه علیهاالسلام از پل‏صراط مى‏گذرد و پس از گفتگوهاى زیاد، آنگاه خطاب مى‏رسد: فاطمه! هرچه مى‏خواهى بخواه. دخترم عرض مى‏کند:
اسالک ان لاتعذب محبى، و محبى عترتى بالنار، فیوحى اللَّه الیها: یا فاطمه! و عزتى و جلالى و ارتفاع مکانى، لقد آلیت على نفسى من قبل ان اخلق السموات و الارض بالفى عام ان لااعذب محبیک و محبى عترتک بالنار.  
بار الهى! از تو مى‏خواهم علاقه‏مندان خود و فرزندانم حسن و حسین را در آتش مسوزان. خطاب مى‏رسد: یا فاطمه! سوگند به عزت و جلالم، دو هزار سال پیش از خلق آسمانها و زمین، بر خودم لازم کرده‏ام که این حاجت تو را برآورم
جابر جعفى نیز به حضور امام باقر علیه‏السلام رسیده، عرض کرد: فدایت شوم، حدیثى در مورد فاطمه علیهاالسلام بفرمایید، که با نقل آن، شیعیان را خوشحال کنم.
حضرت فرمودند: در روز رستاخیز منابرى از نور براى پیامبران نصب مى‏گردد، که منبر رسول خدا از همه مجلل‏تر است و همچنین منبرهایى براى اوصیا در نظر مى‏گیرند که جایگاه على علیه‏السلام از همه بالاتر مى‏باشد آنگاه نوبت به فرزندان انبیا مى‏رسد که مقام حسن و حسین علیهماالسلام بس منیع‏تر است. سپس نوبت فاطمه علیهاالسلام فرامى‏رسد و او را با تجلیل و شکوه بى‏نظیر به محشر آورند و کنار در بهشت قرار مى‏گیرد، ولى داخل آن نمى‏شود و مى‏گوید: خدایا! از تو مسالت مى‏دارم که مقام مرا در همچو روزى براى اهل محشر معلوم کنى.
از جانب خدا ندا مى‏رسد: اى دختر پیامبر! برگرد به سوى اهل محشر و هر که را از علاقه‏مندان خود یافتى شفاعت کن.
امام باقر علیه‏السلام مى‏فرمایند: به خدا سوگند، فاطمه علیهاالسلام شیعیان خویش را یکى پس از دیگرى انتخاب نموده و داخل بهشت مى‏نماید، همان طورى که پرنده‏ها دانه‏ها را برمى گزینند، و سپس شیعه‏هاى آن حضرت نیز، خود شفاعت نموده و علاقه‏مندان فاطمه علیهاالسلام را به بهشت داخل مى‏کنند...
در دنباله این حدیث امام پنجم مى‏فرمایند:
واللَّه لایبقى فى الناس الا شاک او کافر او منافق.  
سوگند به خدا، از امت اسلامى کسى باقى نمى‏ماند مگر افراد مذبذب و کافر و منافق و سایر مردم مشمول شفاعت فاطمه مى‏گردند.
در پایان این فصل، براى توضیح مطلب، تذکرى را لازم مى‏دانم و آن اینکه: شفاعت شوندگان باید واجد شرایط باشند. ایمانشان را در دنیا تباه نسازند. حقوق و آبروى مردم را تضییع ننمایند.
در عمل به واجبات دینى کوتاهى نکنند. از نظر اخلاقى و عملى مشابهت و سنخیت با فاطمه علیهاالسلام و سایر شفاعت‏کنندگان داشته باشند، و گرنه به طور مطلق مشمول شفاعت نمى‏شوند، بلکه هر جرم و تخلف دینى و تجاوز به حقوق دیگران، کیفر مناسبى را به دنبال خواهد داشت و چنین افرادى به طور محدود و موقت کیفر مى‏بینند و سپس مشمول شفاعت مى‏شوند...
همانطورى که دانش‏آموزان غیر واجد شرایط مشمول الطاف مربیان آموزشى نمى‏گردند.
خداوندا! ما را شایسته‏ى شفاعت فاطمه، پدر، شوهر، و فرزندان معصوم او بفرما.



 
نویسنده: علی |  چهارشنبه 86 خرداد 9  ساعت 11:8 صبح 

اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا(س)

 

نجات از شقاوت

 تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است.
هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ریزى مى‏کنند، مسئله‏ى رسیدن به سعادت و گریزانى از شقاوت است. منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد، راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از اینکه راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى‏دهد و سبیل هدایت مى‏پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و سبیل ضلالت و گمراهى پیش مى‏گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏اى است که همه‏ى آنان که به خود آمده‏اند، از آن مى‏ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و وصول به سعادت مى‏نمایند.
مداومت بر تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نمائیم. امام صادق علیه‏السلام در این رابطه مى‏فرماید:
«یا اباهارون، انا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیهاالسلام کما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى». 
اى اباهارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‏اى که بر آن مداومت نموده است.
و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏شود که شایسته است والدین محترم، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند.

دورى شیطان و خشنودى خدا
شیطان همواره دشمن دیرینه‏ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است.
بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس‏زنان تسلیم شوند، و عده‏اى اندک در تلاش‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد.
وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادتهاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حقتعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است.
یکى از راههایى که مى‏تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام است.
امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید:
«من سبح تسبیح فاطمة علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائة باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان». 
هرکس تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صداست، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى‏نماید.
و به سند معتبر از امام صادق علیه‏السلام منقول است که چون آدمى در جاى خواب خود مى‏خوابد، فرشته‏ى بزرگوارى و شیطان متمردى به سوى او مى‏آیند، پس فرشته به او مى‏گوید:
روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏راند و از او دور مى‏کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏آید و او را امر به گناه مى‏کند و ملک او را به خیر امر مى‏کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏کند و حقتعالى عبادت تمام آن شب را در نامه‏ى عملش مى‏نویسد. 

شفاى کم‏شنوایى و درد جسمانى


تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام بنا بر شواهد روایى و تاریخى در بعضى موارد بر بیماریهاى جسمى نیز مؤثر بوده و باعث درمان بیمارى گوش شده است.
یکى از یاران امام صادق علیه‏السلام نزد آن حضرت آمده و از کم‏شنوایى گوش خود نزد آن حضرت شکایت کرد، امام علیه‏السلام به او فرمود:
«علیک بتسبیح فاطمة علیهاالسلام». 
چه چیز مانع و جلوگیر تو است و چرا غافلى از تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام؟
آن مرد پرسید: قربانت گردم، تسبیح فاطمه چیست و چگونه است؟ حضرت فرمود: سى و چهار مرتبه «اللَّه‏اکبر»، سى و سه مرتبه «الحمدلله» و سى و سه مرتبه «سبحان‏اللَّه» که صد عدد مى‏شود. آن مرد گوید:
«فما فعلت ذلک الا یسرا حتى اذهب عنى ما کنت اجده». 
و من این کار را در اندک زمانى انجام دادم و کم‏شنوایى‏ام برطرف شد.

برائت از دوزخ و نفاق
چنانچه گفته شد بنا بر روایت امام صادق علیه‏السلام، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از جمله‏ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده:
«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال اللَّه عز و جل: «و اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا».
و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است:
«من اکثر ذکر اللَّه عز و جل احبه اللَّه و من ذکر اللَّه کثیرا کتبت له براءتان: براءة من النار و براءة من النفاق». 
هرکس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر که ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت (منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى.
لذا تسبیح صدیقه‏ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏گردد.

غفران الهى
یکى دیگر از آثار تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام، غفران الهى است. غفران ربوبى، همه‏ى ذنوب و آثار سوء تیرگیهاى آنها را از میان مى‏برد، حجابها را برطرف کرده و نقائص وجودى انسان را کنار مى‏زند. اما متأسفانه کمتر کسى هست که بداند غفران یعنى چه و نیاز به آنچه معنایى دارد، و چگونه مى‏شود غفران الهى همه‏ى مشکلها را حل، و فاصله‏ها را از میان بردارد؟ در فرق بین عفو و غفران گفته شده که: عفو الهى، نادیده گرفتن و به حساب نیاوردن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها و عیبها، و محو آثار نامطلوب آنهاست. و غفران الهى عبارت است از افاضات و رحمتهایى که به دنبال نادیده گرفتن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها، متوجهانسان مى‏گردد و او را تکمیل مى‏کند و نقایص و عیوب وجودى وى را برطرف مى‏نماید. غفران بعد از عفو است. عفو نادیده گرفتن بدیهاست و غفران، برطرف کردن آنها از وجود سالک و تبدیل آنها به خوبیها و کمالات است. عفو ربوبى، انسان را از سقوط و هلاکت نجات مى‏دهد و غفران الهى، به سالک پر و بال عطا مى‏کند و بالا مبرد. لذاست که اگر عفو و گذشت ربوبى نباشد، رهروان طریق با شکست روبرو شده و کنار زده مى‏شوند، و اگر غفران ربوبى نباشد، آنها از حرت و پیشرفت بازمانده و متوقف مى‏گردند. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:
«من سبح تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر اللَّه له». (7)
هرکس تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام را قبل از اینکه وضع خود را بعد از نمار واجب عوض کند، بجا آورد، خداى متعال او را مشمول مغفرت خود مى‏گرداند.
البته نباید چنین پنداشت که این «تسبیح» به لحاظ اینکه ظاهرى بسیار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسیار آسان است، چگونه مى‏شود از چنین آثار و برکاتى برخوردار باشد؟! آرى این تسبیح به ظاهر بسیار خلاصه است، اما در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دریایى از حقایق و اسرار توحید را در بر دارد و نیز انجام آن به ظاهر خیلى آسان است، ولى اگر خوب بجا آورده شود، مشکلها را آسان مى‏گرداند. ان‏شاءاللَّه.



 
نویسنده: علی |  چهارشنبه 86 خرداد 9  ساعت 10:47 صبح 
    نجوا

مهدی جان کی رخت از پشت پرده نمایان خواهد شد ؟

کی مبینمت ؟

آخه چقدر دوری ، چقدر فراق ؟

چقدر روزها را سپری کنم و نبینم تورا ؟

چقدر تا سحر چشمانم ببارد؟

چقدر ناله در فراق یار؟

نمیبینی آقا ؟

ظلم وجور بیداد میکنه.

آقا به یک چیزایی یقین دارم . مطمئن هستم سیلی ، مسمار ، در ودیوارو هرگز یادت نمیره...

کجائی ؟

پس کی میای تا انتقام سیلی رو بگیری ؟ در که وسیله بود،مسمار که وسیله بود، بیا اون نانجیبا رو .....

بیا این نانجیبارو.....



 
نویسنده: علی |  سه شنبه 86 خرداد 8  ساعت 9:32 عصر 

در مصائب حضرت زهرا(س)بعد از رحلت پیامبر(ص)

(بند اول)

تا درِ بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت

کعبه ویران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت

شمع بزم آفرینش با هزاران اشک و آه

شد چنان کز دود آهش سینه کاشانه سوخت

آتشی در بیتِ معمورِ ولایت شعله زد

تا ابد زان شعله هر معمور و هر ویرانه سوخت

آه از آن پیمان شکن کز کینه خمّ غدیر

آتشی افروخت تا هم خُمّ و هم خمخانه سوخت

لیلی حُسن قِدَم چون شوخت از سر تا قَدَم

همچو مجنون عقل رهبر را دل دیوانه سوخت

گلشن فرّخ فر توحید آن دم شد تباه

کز سَموم شرک آن شاخ فرزانه سوخت

گنج علم و معرفت شد طعمه افعی صفت

تا که بیداد دونان گوهر یکدانه سوخت

حاصل باغ نبوّت رفت بر باد فنا

خرمنی در آرزوی خام آب ودانه سوخت

کرکس دون پنجه زد بر طاووس ازل

عاملی از حسرت آن جلوه مستانه سوخت

آتشی، آتش پرستی در جهان افروخته

خرمن اسلام و دین را تا قیامت سوخته

(الهم العن جبت والطاغوت)



 
نویسنده: علی |  سه شنبه 86 خرداد 8  ساعت 9:19 عصر 

در مصائب حضرت زهرا(س)بعد از رحلت پیامبر(ص)

(بند اول)

تا درِ بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت

کعبه ویران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت

شمع بزم آفرینش با هزاران اشک و آه

شد چنان کز دود آهش سینه کاشانه سوخت

آتشی در بیتِ معمورِ ولایت شعله زد

تا ابد زان شعله هر معمور و هر ویرانه سوخت

آه از آن پیمان شکن کز کینه خمّ غدیر

آتشی افروخت تا هم خُمّ و هم خمخانه سوخت

لیلی حُسن قِدَم چون شوخت از سر تا قَدَم

همچو مجنون عقل رهبر را دل دیوانه سوخت

گلشن فرّخ فر توحید آن دم شد تباه

کز سَموم شرک آن شاخ فرزانه سوخت

گنج علم و معرفت شد طعمه افعی صفت

تا که بیداد دونان گوهر یکدانه سوخت

حاصل باغ نبوّت رفت بر باد فنا

خرمنی در آرزوی خام آب ودانه سوخت

کرکس دون پنجه زد بر طاووس ازل

عاملی از حسرت آن جلوه مستانه سوخت

آتشی، آتش پرستی در جهان افروخته

خرمن اسلام و دین را تا قیامت سوخته

(الهم العن جبت والطاغوت)



 
نویسنده: علی |  سه شنبه 86 خرداد 8  ساعت 9:15 عصر 
    ناله

السَلامُ عَلَیکِ ایَّتهَا الصِدیقَه الشَّهیدَه

 آنچنان در غمت ،

در غم سراسر زندگیت،

 از درد پهلویت،

 از درد بازویت می نالم و اشک می ریزم که تمامی عرش اعلی ، تمامی فرشتگان ، تمامی آنهائی که

 می شناسند و نمی شناسند تورا بگریند ، بلرزند و اشک بریزند.

بجای در می سوزم ،

بجای میخ خجل میشوم،

بجای دیوار ناله می کنم،

و دیگر نخواهم ماند بر زمین.

 اصلا زمینی که اینها را دیده است چطور می گردد؟

چطور می تواند به گردش ادامه دهد و روزها و شبها را سپری کند و پدید آورد که یاد چنین

روزهائی را زنده کندوبه یادمان آورد

و...



 
نویسنده: علی |  دوشنبه 86 خرداد 7  ساعت 11:38 عصر 
    حضور

بسم الله الرحمن الرحِیم

 

خداوند عزِیز و مهربان را شاکرم که اِین لِیاقت وسعادت را به من حقِیر داد که بتونم در ابتداِی شروع اِیام فاطمِیه بلاگمو بزنم و بتونم کمِی در اون درد و دل کنم ، بِیشتر با دوستان باشم،از نظرات عزِیزان استفاده کنم و خلاصه خِیلِی چِیزاِی دِیگه که لازم نمِی بِینم بگم.

انشاء الله امِیدوارم در کنار همه دوستان و عزِیزان بتونم وبتونِیم مفِید و مقِید باشِیم.

ِیا حق

التماس دعا



 
نویسنده: علی |  دوشنبه 86 خرداد 7  ساعت 1:16 عصر 
<      1   2   3   4   5      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اقسام عدالت
[عناوین آرشیوشده]